۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

خاطرات روزهای جمعه شاهرخ و جعفر(قسمت پنجم/تعطیلات تابستان و تمرینات رقص)



امتحانات آخر سال  با موفقیت گذشت. خیلی خوشحال بودم وتعطیلاتم هم شروع شد. به فکر مسافرت افتادم، به جعفر تماس گرفتم خوشحال بود امتحاناتش را هم با موفقیت گذرانده بود . گفتم برای تعطیلات یک هفته به شمال میرویم در ضمن شوهرخاله ام به خانه مون میآیند و من با او صحبت میکنم که ویلایش  رایک هفته به ما بدهد و به تو خبر می دهم. یک هفته دور ازخانه وخانواده، ببینیم میتونیم زنده بمونیم.  جعفر گفت البته، اگر شیرخشکمون را با شیشه پستونک بیاریم زنده میمونیم.

ساعت 5 بعد از ظهربود که مهمانها مون آمدند. پسر خاله ام که اسمش شهرام است، با هم صمیمی هستیم خیلی توی مد لباس و آرایش موهست. خیلی به خودش میرسه، ورقاص معروفی است و به طور پنهانی، به چند تا از دوستانش آموزش رقص میده ودر مسابقات رقص، البته غیر قانونی به صورت مخفیانه شرکت میکنه. وقتی به خانه ماون میآد به اتاق میریم ومن موزیک میگذارم وبا هم میرقصیم.
دوره ای بود که آهنگ ورقص خارجی مد شده بود. رقص مایکل جکسون /بریک دنس/که مورد علاقه مون بود.من بلد نبودم و از شهرام خواهش میکردم به من یاد بده. شهرام به من گفت چه خبر هنوز زنده هستی. لبخندی زدم بله تا پسر خاله ای مثل تو دارم غمی نیست. به خاله و شوهرخاله ام خوش آمد گفتم و بعد با شهرام به اتاقم رفتیم. طبق معمول نوارش را هم با خودش میآورد. توی ضبط صوت گذاشت وشروع به رقصیدن کرد وتکنیکهای رقص را نشانم میداد و من هم تکرار میکردم. سرمون گرم تمرینات رقص میشد من زیاد در آغاز بلد نبودم و سعی میکردم تکنیکش رو یاد بگیرم. به من گفت به جای بالاوپایین پریدن، به من نگاه کن، مگرمی خواهی ورزش طناب بازی کنی یا کلاغ پر؟  من گفتم رقصیدن که دیگه این همه ادا واطفار نداره ، لباس ودستکش مخصوص رقص، مهم  قر دادن است، اونوقت قر توی کمرت موج میخوره رقص روی حالت بدنت مینشینه و تکان بدی رقصیدنت میگیره. مثل اسب سواری که مهم اینه که سوار اسب بشی، و وقتی سوار شدی اسب خودش حرکت میکنه. شهرام نگاهی به من کرد وخندید و گفت تو سوار اسب؟!! تو الاغ را سر و ته سوار میشی چه برسه به حرکت دادنش و بعد مثل فیلسوفها هنر رقص را تفسیر میکنی؟! هر دو از خنده غش کردیم. شهرام در ادامه گفت رقص هنریست که بعد از یادگیری حس و درک آن در شنیدن موزیک تو را به طرفش میکشه، رقص هنر زیبایست وقتی این هنر را یاد بگیری تو را قالب خودش میکنه. حرکات رقص در وجودت و احساساتت ودر حرکت بدنت موج میخوره ،یعنی با حس قشنگ و با صدای موزیک زیبا که در فضای اطرافت پخش میشود مثل موج دریایی که موج سوار بر روی آن شناوراست. به یکباره گفتم بس است آقا به من میگویی انقدر فیلسوف بازی در نیآر حالا خودش شناورشده یا غرق شده در فلسفه. خندید و گفت شاهرخ اگر رقص را دوست داری باید موزیک را هم دوست داشته باشی. لباس مخصوص نیاز نیست، مهم اینه که خجالتی نباشی.  اگراز موزیک خارجی خوشت نمیاد، آهنگ آهنگران را بزار و برقص.
به شهرام گفتم از جشن ها که میروی همان پارتی، برایم توضیح بده از محیطش،در همان لحظه مادرم صدا کرد شام حاضر است بیایید. شهرام گفت بعداز شام برایت توضیح میدهم. آمدیم و نشستیم سرسرفه، شروع به خوردن شام کردیم. شوهرخاله ام به من گفت خدا را شکر با موفقیت امتحاناتت را گذراندی، تبریگ میگم. اگر دوست داشتی درطول تعطیلاتت بیا پیش ما کنار شهرام کارکن ، گفتم چشم خوشحال میشم. حتما زمانش را با شهرام هماهنگ میکنم.
بعداز شام به طرف اتاقم رفتیم در ضمن شوهرخاله ام تعمیرگا ه ماشین داشت که کارش نقاشی ماشین بود و شهرام دیگه مثل استاد، خودش همه کار را انجام میداد و پدرش می خواست بازنشسته بشه و به این دلیل دنبال یک همکاری برای شهرام بود. وقتی وارد اتاق شدیم شهرام گفت من ودوستانم تنها تفریحمون جمع شدن در کنار هم و شنیدن موزیک و رقصیدن است و همین برنامه اگر گشت کمیته و نیروهای پایگاه بسیج ما را بگیرند هر کداممون یه بلایی سرمون میآورند که به سراسیران عراقی هم نیاوردند. پارتی ها را به مناسبت تولد دوستان ویا مسابقه رقص با بچه های محله دیگربرگزارمیکنیم. ولی باید خیلی مراقب باشیم که در مکانی این پارتیها برگزار بشه که امنیت داشته باشه. معمولا  خانه های ویلایی از لحاظ امنیت بهتراست. و باید مراقب همسایه ها و افراد رهگذر هم باشی، خلاصه در یک کلام، با ترس و لرز پارتی میگریم.
بیشتر جمع مارا پسرها تشکیل میدهند ولی در بعضی پارتی ها دخترها هم هستند ودر مسابقات هم شرکت میکنند. در این محیط ها بیشتر به خاطر عشق به موزیک و رقص است که با تمام وجود و با شادی دور هم جمع میشیم و محیط سالم است. پارتیهای مختلفی هست، یک گروه هستند که در پارتیها دور هم جمع میشند و مشروب میخورند و میرقصند، گروهی هم دور هم مواد میکشند و جشن میگیرن. ولی گروهی هم هستند مثل ما که فقط به خاطر علاقه به رقص و موزیک دور هم جمع میشوند و مسابقه میذارن. ولی از دید کمیته همه این کارها یعنی مشروب خوردن یا مواد کشیدن ویا موزیک گوش کردن و رقصیدن ممنوع است وهمه اینها را فساد میدانند و مجازات داره. من با شهرام قرار گذاشتیم که دفعه بعد که به پارتی دعوت شد، من را هم با خودش ببرد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر